قصه ی شنل قرمزی !
وقتی منو برادرم جونا توی جنگل قصه ی شنل قرمزی فرود آمدیم ، سعی کردیم تا به او درباره ی گرگ بزرگ ، بدجنس و گرسنه ای که می خواست دنبال او و مادربزرگش بیاید ، هشدار بدهیم .
ولی در خانه ی مادربرزگ شنل قرمزی ، اتفاق غافلگیرکننده ای افتاد …
حالا ما باید :
- مراقب باشیم خوراک گرگ نشویم .
- توی خفن ترین خانه ی درختی دنیا قایم شویم .
- به شنل قرمزی یاد بدهیم که از حق خودش دفاع کند .
- به رازی در خانواده مان پی ببریم .
وگرنه حسابی به دردسر می افتیم .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.