سیاره ای پر از پشه های غول پیکر واقعا ترسناک است.
دفعه ی اولی که اسم سیاره ی چوم به گوشم خورد، یک سالی می شد که به مریخ آمده بودیم.
این مدت، توی پایگاه فضایی خیلی بهمان سخت می گذشت.
تا اینکه دعوتنامه رسمی از دولت چوم برایمان ارسال شد.
ساکنان اصلی سیاره موجوداتی باهوش هستند شبیه پشه های غول پیکر که حرف می زنند.
ما بیست سال در سفر بودیم تا به چوم برسیم، ولی وقتی به آنجا رسیدیم فهمیدیم دیگر نمی خواهند ما را توی سیاره راه بدهند.
من و خانواده ام داوطلب شدیم تا به آنجا برویم و نظرساکنان را عوض کنیم، وگرنه …
بخشی از کتاب اینجا سیارهی ما نیست
احتمالاً بگومگوی آن دو نفر آنقدر ادامه پیدا میکرد تا ینس به گریه بیفتد.
هروقت میخواستیم نظر ینس را دربارهٔ کرهٔ زمین عوض کنیم، به گریه میافتاد.
همان موقع یک پیرمرد از کنار میز ما رد شد. فکر کنم تازه با یکی از سفینهها رسیده بود، چون هنوز صورتش از تابش اشعهها قرمز بود.
وقتی ما را دید، ایستاد و به پایین نگاه کرد و پرسید: «دارین یه ویدئوکلیپ دیگه میسازین؟»
با لبخند جواب دادم: «بله آقا.»
پیرمرد هم لبخند زد.
همیشه وقتی ویدئوکلیپ میساختیم، مسئول سالن فیلمکده در مرکز ضبط، آن را پیش از اکران فیلم اصلی روی پردهٔ بزرگ پخش میکرد.
پنج ششتایی ویدئوکلیپ ساخته بودیم و نایا، ینس و من برای حدود صدوچند نفری که برای تماشای فیلم میآمدند، کموبیش سلبریتی به حساب میآمدیم.
پیرمرد گفت: «ادامه بدین! مردم این روزها بیشتر از همیشه نیاز دارن بخندن.»
نایا به پیرمرد یادآوری کرد: «به ویدئوکلیپ آخریمون که زیاد نخندیدن.»
فیلمنامهٔ آن کلیپ را خودم نوشته بودم؛ اسمش مد فوقالعادهٔ فصل پاییز بود.
وقتی همهٔ لباسهایی که از زمین آورده بودم، برایم تنگ شده بود، پدر و مادرم من را به بخش تعویض لباس فرستادند.
لباسهایشان اندازهٔ من نبود، جز یک شلوار جین رنگورورفته که رویش چند لکهٔ مرموز جا خوش کرده بود و یک تیشرت چرک که رویش نوشته بود تور کنسرت جهانی ۲۰۲۸ تیلور سوئیفت.
گیر آن لباسها افتاده بودم و مجبور بودم با آن شلوار جین لکدار حالبههمزن سر کنم و تیشرت تبلیغاتی خوانندهای را بپوشم که توی عمرم حتی یک آهنگش را هم نشنیده بودم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.